کد مطلب:33820 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:106

پاره ای از صوفیان مخالف عالم شدن بودند چرا که سبب دانی را مز











پاره ای از صوفیان با عالم شدن مخالفت می كردند. این مخالفت دلایل گوناگونی داشت از جمله آنكه: شخص عالم و تحصیلكرده، سبب شناس می شود و رفته رفته در دام اسباب می افتد و توكل بر خداوند را فراموش می كند، آنقدر اسباب چشم او را پر می كنند كه دیگر خدا را نمی بیند. چنین شخصی می داند كه برای رسیدن به اهدافش چگونه نیروهای طبیعت را بكار بگیرد. توفیق در استخدام اسباب باعث می شود كه سبب ساز در محاق برود و طبیعت حجاب ماوراء طبیعت بشود. سبب دانی، حیرت زداست و حیرت سرمایه ای است برای رو كردن به خداوند:


از سبب دانی شود كم حیرتت
حیرت تو ره دهد در حضرتت


(مثنوی، دفتر پنجم، بیت 795)


چشم بند خلق جز اسباب نیست
هر كه لرزد بر سبب ز اصحاب نیست


(مثنوی، دفتر ششم، بیت 2313)


ای گرفتار سبب بیرون مپز
لیك عزل آن مسبب ظن مبر


(مثنوی، دفتر پنجم، بیت 1547)

ما گرفتار اسبابیم، در عالم اسباب زندگی می كنیم و باید با همین اسباب امور خود را بگذرانیم. اما نباید گمان كنیم كه این اسباب، آن مسبب را از سبب سازی و سبب سوزی عزل می كنند و خود بر او فرمان می رانند. نه تنها خدا كه اولیاء خداوند هم مقهور اسباب نیستند، بل سبب ساز و سبب شكن اند.


آنك بیرون از طبایع جان اوست
منصب خرق سببها آن اوست


(مثنوی، دفتر دوم، بیت 1845)

[صفحه 377]


صفحه 377.